این پژوهش به دنبال این بود که نقش آموزش عالی در افزایش سیاستهای رهایی بخش زندگی خانوادگی دختران دانشجو در زندگی روزمره چگونه در حال جریان است و ماهیت آن چگونه است؟ بدین منظور با استفاده از روش کیفی و با به کارگیری تکنیک مصاحبه عمیق تلاش شده تا به فهم درستی از چیستی و چگونگی این موضوع دست پیدا کند. برای بررسی موضوع تحقیق، از 40 نفر در قالب چهارطیف فمنیست، مذهبی، نسبتاً مذهبی و سنتی مصاحبه به عمل آمد تا گرایش دختران به سیاستهای رهایی بخش زندگی خانوادگی و بازتاب آن در سیاست زندگیشان در زندگی روزمره مورد مطالعه قرار گیرد. نتایج این تحقیق نشان میدهد در بخش گرایش به سیاستهای رهایی بخش، فمنیستها تاکید داشتند که حاکمیت الگوهای مردانه در روابط اجتماعی باعث به حاشیه راندن زنان و نادیده گرفتن شأن انسانیشان شده است. آنها اقناع مردان و مخصوصا اقناع و تعامل با مردان تاثیرگذار در قدرت را مناسبترین شیوه کاهش نابرابریها میدانند. نسبتاً مذهبی و سنتیها به وجود تبعیض افقی و عمودی علیه زنان در بازار کار و به محدودیتهای که برای تحصیل و اشتغال آنها در عرصه عمومی وجود دارد، انتقاد داشتند. آنها در اندیشه کاستن نابرابریها و کسب حقوق اجتماعی خویش، آموزش از طریق رسانهها و نهادهای آموزشی را پیشنهاد میکنند. همچنین منشاء کلیشههای جنسیتی که به نظر آنها عامل تفکیک عرصههای زنانه و مردانه است، زیر سوال بردند. از دید آنها منشاء این کلیشهها باورهای نادرستی است که جامعه در مورد تواناییهای ذهنی و جسمی زنان دارد. آنها خواستار فرصتها و بختهای برابری با مردان در زندگی خانوادگی بودند تا نادرست بودن این باورها را اثبات کنند.
نویسنده(گان):
جعفر زلفعلی فام
چکیده:
کلیدواژه:
مدرنیته، آموزش عالی، سیاستهای رهایی بخش زندگی خانوادگی، زندگی روزمره دختران.