ازدواج، سنگ نخستین ایجاد جامعه است که بقای نسل بشر به عنوان یکی از مقاصد شریعت و ضروریات خمس، در گرو آن خواهد بود. خداوند دستاورد ازدواج را سکونت و آرامش، ایجاد محبت و رحمت بین زوجین معرفی کرده و میفرماید: " وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لتسکنوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً "(روم/30) ولی گاهی اوقات ادامۀ زندگی زناشویی و رسیدن به چنین مقصودی غیر ممکن خواهد بود؛ در چنین حالتی توصیه قرآنی چنین است که" أَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ"(طلاق/2)، چه آنکه زندگی زناشویی حق و حقوقی را برای هر یک از زوجین به دنبال خواهد داشت و ادامۀ زندگی به معنای قبول این مسئولیت و طلاق به منزله انصراف از چنین تعهدی است. طلاق عاطفی بر خلاف مقتضای حکم آیه، نه امساک به معروف است که زوجین از حق و حقوق همسری برخودار بوده و عاشقانه و همراه با مودت و رحمت زندگی کنند و هر یک به وظایف همسری خویش عمل کنند و نه تسریح به احسان است که هر یک از آنان مسیر زندگی خویش را بدون دیگری ادامه دهد، بلکه باید گفت زن و شوهر همچون دو غریبه و هم خانه دارای مشترکات و مشاعاتی هستند که چه بسا عرف و برخی تعارفات، اجازۀ استقلال و جدایی به آنان ندهد؛ آنان تنها همدیگر را تحمل میکنند و زندگی آنان زیستی بر مبنای علاقه، تعهد به دستورات شرع و ادای حقوق همسری نیست و هیچ یک از آثار روحی و روانی آرامش و مودت و رحمت به همراه نخواهد داشت بلکه رحمت به زحمت تبدیل خواهد شد. بنابراین طلاق عاطفی نه همسو با طلاق شرعی است که اعلام پایان زندگی مشترک است و نه بقای زوجیت که زیستی خداپسندانه در پی داشته باشد. این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی، طلاق عاطفی و آثار آن بر مبنای زیست مسلمانانه از منظر فقه تطبیقی مورد بررسی قرار میدهد.
نویسنده(گان):
محمد جمالی
چکیده:
کلیدواژه:
آرامش و سکونت، حقوق زوجین، زندگی اسلامی، طلاق عاطفی، مودت و رحمت.