خانواده یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین نهادهای اجتماعی در طول تاریخ بشریت میباشد که همیشه توجه متفکرین و پژوهشگران را به خود جلب کرده است. مبتنی بر اندیشه متفکرین این حوزه، یکی از کارکردهای اصلی نهاد خانواده فرزندآوری به وسیله تولید مثل با هدف گرم نگه داشتن کانون آن و همچنین امتداد نسل در این نهاد میباشد. اما گاه به دلایل مختلف امر تولید مثل در نهاد خانواده دچار خلل میگردد و خانواده با مسأله ناباروری مواجه میشود. به عبارتی یکی از مسائل مهم جامعه نوین افزایش ناباروری است که به دلایل متعدد بسیاری از زوجین با آن درگیر هستند و آنان را به سمت راهحلهای درمانی مختلف سوق داده است. یکی از این مسیرهای درمانی استفاده از فناوریهای کمکباروری است که فرزندآوری با کمک شخص ثالث صورت میگیرد. مسیرهایی که تولید مثل را به عنوان کارکرد اصلی نهاد خانواده تحت الشعاع قرار داده و آنرا به خارج از این نهاد تفویض گردانده است. در این میان اهدا جنین به زوجین نابارور یکی از این روشها است و پژوهش مربوطه بررسی خانوادههایی است که باکمک کننده جایگزین و دریافت جنین صاحب فرزند شده و اتصال ژنتیکی والدین با فرزندان در خانواده منقطع گشته است. از طرف دیگر مبحث خویشاوندی است که در چنین خانوادههایی با اهدا کنندههای کمکی از سمت اقوام، تبار و خویشاوندی مضاعف در نهاد خانواده شکل خواهد گرفت و از سمت اهداکننده بیگانه، تباری گسسته برای خانواده به ارمغان خواهد آورد که هر نوع آن، رویههای طبیعی وراثت خانوادگی و خویشاوندی ناظر بر آن را بر هم زده و دودمان خانواده را شکلی جدید میبخشاید. از این رو مصاحبه با خانوادههایی انجام خواهد شد که فرایند فرزندآوری و شدنِ خانواده به وسیله فناوری نوین پزشکی و با کمککننده جایگزین صورت گرفته و فرزند حاصله، به دنیا آمده است. از این رو روش کیفی و رویکرد گرنددتئوری بهترین مسیر جهت کاوش فرایند فرزندآوری در چنین خانوادههایی است. لذا روش جمعآوری اطلاعات، مصاحبه میباشد که تا سرحد اشباع نظری ادامه خواهد یافت. دادهها نیز با روش گرنددتئوری و رویکرد گلیزری در دو مرحله کدگذاری واقعی و نظری بر اساس مدل نشانه ـ مفهوم، تحلیل خواهد شد.
نویسنده(گان):
زینب هاشمی خواه
چکیده:
کلیدواژه:
خانواده، خویشاوندی، ناباروری، کمک کنندههای باروری، اهدا جنین، انفصالات ژنتیکی، برساخت گرایی.