پاسخگوئی به نیاز جنسی و عشق و علاقه به فرزند در وجود انسان، امری فطری است که محصول آن بقا نسل و برخورداری از نعمت فرزند است. قرآن از مال و فرزند به عنوان زیور و زینت یاد میکند(کهف/46). مشیئت خداوند چنین است که همۀ انسانها از این نعمت برخوردار نباشند و به تعبیر قرآن برخی عقیم بوده و قادر به تولید مثل نباشند(شوری/49و50). در گذشته اگر چه راه علاجی برای نازایی و عدم باروری نبود، اما پیشرفتهای علمی و پزشکی در عصر حاضر، راهکارهایی از جمله لقاح مصنوعی را برای این حل این معضل ارائه داده است. این مسأله هر چند از جهتی مشکل تولید مثل را در زوجهای نابارور بر طرف میکند، ولی عرف جامعه و نگاه سنتی به موضوع و ابعاد فرهنگی و اجتماعی آن، سبب شده است تا پذیرش آن برای عموم، با چالش مواجه کند. لقاح و باروری مصنوعی صور و انواع مختلفی دارد، روشهایای یوای (IUI) وای وی اف (IVF)متداولترین روش برای این کار است. سؤال مطروحه از جامعۀ فقهی آن است که حکم فقهی این نوع لقاح با توجه به ابعاد فرهنگی و اجتماعی آن چیست؟ به نظر میرسد تفاوت در نوع روش، چگونگی انجام آن و شرایط و محیط انجام لقاح؛ سبب شده است که دیدگاههای فقهی مختلفی مبنی بر جواز یا عدم جواز آن وجود داشته باشد؛ برخی به دلیل کشف عورت و عدم ضرورت آن قائل به عدم جواز لقاح مصنوعی به طور مطلق؛ گروهی با توجه با آثار مثبت آن قائل به جواز مطلق و گروه دیگر قائل به تفصیل هستند. نگارنده با توجه به دادههای این پژوهش بر آن است که حکم به جواز یا عدم جواز مطلق آن چندان با مقاصد شریعت و سایر ادله همسو نباشد و دیدگاه صواب حکم به تفصیل موضوع حسب نوع و چگونگی انجام آن است.
پژوهش حاضر، بر آن است با توجه به ابعاد مختلف این نوع لقاح، به روش توصیفی ـ تحلیلی، حکم فقهی آن را مورد نقد و بررسی قرار دهد.