وجوب و ضرورت حجاب به عنوان یک اصل بنیادین مورد توجه قرار گرفته است و الزام به آن در جوامع اسلامی و همچنین بررسی دیدگاههای مختلف درباره این مسئله، موضوعی پیچیده و حائز اهمیت است. به همین سبب، قوانین مربوط به آن پا به عرصه وجود گذاشته و استمرار یافته است. با این حال، در سالهای اخیر انتقاداتی نسبت به حجاب اجباری و نحوه اجرای آن در جامعه مطرح شده است که میتواند بر میزان رعایت آن تأثیرگذار باشد.
آنچه در این پژوهش مورد توجه نگارنده است در رابطه با حجاب، قوانین و دستورالعملهای متعددی وجود دارد که به وضوح به وجوب حجاب و عفاف اشاره دارند. این قوانین نه تنها بر تأکید بر ضرورت حجاب بلکه بر پیگرد قانونی متخلفان نیز تأکید دارند و کیفری کردن عدم رعایت حجاب و ارائه مجازاتهای مقتضی برای متخلفان، جزء رویههای معمول قضایی به شمار میآید.
اثر مذکور با روش توصیفی با تکیه بر منابع کتابخانهای، به بررسی مسئولیت حاکمیت اسلامی در زمینه حجاب شرعی بانوان در جامعه پرداخته و از منظر قوانین و لوایح موجود، این مسئله مورد کنکاش قرار داده است و به این پرسش پاسخ میدهد که نحوه اجرای حجاب در جامعه بایستی به چه صورت باشد و حدود و ثغور حاکمیت در ورود به این عرصه به چه نحو میباشد؟
از اثر مذکور این نتایج حاصل شد که جامعه اسلامی نباید با مسئله بیحجابی به راحتی کنار بیاید، چه بسا تذکر نیز موثر باشد اما از طرف دیگر نباید بگونهای باشد که دافعه داشته باشد که همان حدی از اعتقاد هم که فرد داشت؛ کناربرود. به هر حال سیستم ورود حاکمیت به این عرصه، سیستم پیچیدهای است که قوانین خاص خودش را میطلبد و نیازمند رعایت حد اعتدال و حد وسط در این مسئله میباشد.