به منظور حل مشکل اشخاصی که به دلایل جسمی یا ژنتیکی قدرت باروری ندارند با پیشرفت علم، راه حلهایی کشف شده است. یکی از این شیوه ها، اهدای گامت(اسپرم و تخمک) و جنین به زوجین نابارور از طریق تلقیح مصنوعی و تحت شرایط خاص میباشد. شیوع روزافزون این شیوه باعث بروز این مسئله شده که آیا هویت اهداکننده گامت باید بعنوان یک راز، مخفی بماند یا خیر؟ در این رابطه دو دیدگاه مطرح است. دیدگاه اول معتقد به رازداری و عدم افشای هویت اهداکننده میباشد با این استدلال که اولاً ادلهی حرمت افشای اسرار بیماران، ثانیاً محافظت از آرامش روانی فرزندان ناشی از تلقیح مصنوعی، ثالثاً ممانعت از رجوع فرزندان به اهداکننده و طلب ارث پس از فوت وی که این موجب کاهش افراد اهداکننده گامت میشود همگی دلالت بر لزوم رازداری میکند. دیدگاه دوم بیان میدارد که رازداری در این مسئله جایز نیست زیرا کرامت انسانی و استقلال فردی، مانع آنست که فرد از بخش مهمی از هویت خویش بیاطلاع بماند. مقتضای عدالت نیز ایجاب میکند که فرزند ناشی از تلقیح مصنوعی مانند دیگران از نسب خود مطلع باشد. دیگر آنکه توالی فاسد متعددی بر رازداری در اهدای گامت مترتب است که مانع جواز آن میباشد از جمله اینکه محرمانه بودن نسب زیست شناختی باعث محرومیت فرزندان از مراقبتهای حیاتی در برخی از سرطانها که جنبه توارثی دارند شده و این افراد از بخش بزرگی از مزایای مشاوره ژنتیک درموارد مختلف از جمله پیش از ازدواج محروم خواهند بود. در این پژوهش که به روش توصیفی ـ تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانهای و نرم افزارهای مرتبط فراهم آمده در صدد بررسی ایندو دیدگاه برای نیل به قول صواب در این مسئله هستیم. به مقتضای تعارض بین ایندو دیدگاه و امکان جمع عرفی بین آنها این نتیجه حاصل میشود که لازمست هویت اهداکننده بصورت دقیق و تفصیلی، تهیه و بر اساس ادله لزوم حفظ اسرار انسانها، مخفی و دور از دسترس دیگران قرار گیرد تا در موارد ضروری از باب (الضرورات تبیح المحذورات) افراد ذی صلاح (و حتی الامکان کسانی غیر از فرد اهداشونده و خانوادهاش) بتوانند به این اطلاعات دسترسی داشته و مانع بروز آسیبهای ناشی از کتمان هویت اهداکننده گامت شوند.
نویسنده(گان):
مهدی رهبر
چکیده:
کلیدواژه:
گامت، اهدا، کتمان اسرار، تلقیح مصنوعی، رازداری.