سلامت روان به عنوان یکی از ابعاد مهم سلامت تا حدی در کنار سلامت جسم مورد توجه قرار گرفته است. سلامت روان جزء اساسی سلامت هر شخص محسوب میشود. با به رسمیت شناخته شدن هر حقی از جمله حق بر سلامت روان به عنوان حقی بشری در مقابل آن، تکالیفی نیز متصور است. مهمترین تکلیف در این زمینه، یعنی تأمین زمینههای تحقق این حق را باید بر عهده دولتها قرار داد و دولتها مکلفاند در راستای تأمین چنین حقی که از جمله حقوق بشر محسوب میشود، گام بردارند. با توجه به اهمیت سلامت روان در زندگی افراد و اینکه زیست روانی آنان در جامعه اهمیت بسیاری دارد، عدم پوشش مناسب در جامعه، موجب ناهنجاری و آسیبهای متعدد میشود. آسیبهایی که در قالب ناهنجاریها، ابتذال و انحرافات جنسی جامعه را با مشکلاتی روبهرو میکند. یکی از کارکردهای حجاب رفع چنین آسیبهایی در جامعه است. از زمانیکه دیدگاه نادرست نسبت به حجاب و آزاد گذاشتن زن و ظهور جذابیتهای جنسی او با هدف کاهش امیال شهوانی مردان نتوانسته مشکل ناهنجاری و خشونت جنسی را کاهش دهد، کارکرد حجاب بیش از پیش مفید به نظر میرسد. حق بر سلامت روان یکی از مؤلفههای اصلی حق بر سلامت است و با همراهی دولتها به منصه ظهور میرسد. بنابراین بر دولتها لازم است با وضع قوانینی در این زمینه جامعهای سالم و محیطی به دور از هرگونه ناهنجاری و ابتذال را برای افراد جامعه فراهم کنند. پژوهش حاضر، توصیفی ـ تحلیلی و به صورت کتابخانهای صورت گرفته است. در مقاله نهایتاً این نتیجه گرفته شده است که هر اندازه آزادیها از جمله آزادی جنسی و عدم پوشش صحیح بیشتر شود، رفتارهای ناهنجار و پرخاشگرانه تشدید میشود نه آنکه به اشباع منتهی شود و نتیجه چنین رفتارهایی از دست رفتن سلامت روان افراد جامعه میباشد و آنچه در پژوهش حاضر گردآوری شده ناظر به این مطلب است که حجاب و پوشش از عوامل تأمینکننده سلامت روان میباشد.
نویسنده(گان):
فرزانه عبدالوهاب پور ، ابوالفضل اقبالی
چکیده:
کلیدواژه:
حق بر سلامت روان، نسل دوم حقوق بشر، سلامت روان، حجاب، لیبرالیسم جنسی